اين مقاله بخشي از تحقيقي
است كه با همكاري سركار خانم نيرة السادات دانشور حسيني،عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد
اسلامي انجام شده است.
وقف تاريخچهاي كهن و سابقهاي ديرينه دارد و در اسلام نيز به عنوان يك سنت حسنه
مورد سفارش و تاكيد قرار گرفته است. اما هنوز ابعاد و زواياي آن مورد عنايات صاحب
نظران و به ويژه اقتصاد دانان قرار نگرفته است.
هدف مقالهي حاضر آن است تا نشان دهد كه اين نهاد اسلامي ميتواند براي حل معضلات
امروز جوامع اسلامي كارآيي وسيعي داشته باشد. بحث اساسي مقاله، تأكيد بر اين واقعيت
است كه نهاد وقف در طول تاريخ گذشتهي جوامع اسلامي خدمات عمومي مورد نياز جامعه را
به رايگان تهيه و تأمين كرده است. در اين مقاله توضيح داده خواهد شد كه با كمك نهاد
وقف ميتوان رهيافتهاي مناسبي براي مباحث فعلي اقتصاد جديد از قبيل توليد كالاهاي
عمومي، تعديل ساختاري، تقليل كسر بودجهي دولت، كاهش اثرات دفع ازدحامي سياستهاي
بخش عمومي، توزيع عادلانهي ثروت و درآمد ارائه كرد.
اين مقاله پس از نگاه اجمالي به تحولات وقف در ايران، نقش وقف در حل مشكلات و
معضلات جوامع اسلامي را بررسي نموده، در پايان به جمع بندي و ارائهي پيشنهاد
ميپردازد.
نگاهي
اجمالي به تحولات وقف در ايران
سابقهي وقف در ايران به
قبل از اسلام بر ميگردد، به طوري كه نذورات و وقف اموال به آتشگاهها و معابد در
ايران باستان متداول بوده است. در اين دوران عمدهترين زمينهاي فئودالي، املاك
خالصهي وقفي بوده و در دورهي هخامنشيان، معابد بر املاك وسيعي تسلط داشتند كه اين
زمينها از طرف پادشاه و يا بزرگان و فئودالهاي محلي به منظور جلب پيشوايان مذهبي
به پرستشگاهها هديه ميشد.
كشاورزاني كه در اين قبل زمينها به كشت و زرع مشغول بودند، سهم مالكانه را ميبايد
به هيربد يا كاهن بزرگ ميدادند. سلوكيان و اشكانيان نيز اين شيوه را محترم
ميشمردند. (1)
ايران در سال 651 ميلادي به تصرف سپاه اسلام در آمد و بنا به روايتي زمينهاي آن كه
عنوان «المفتوح عنوة» به آن اطلاق ميشد، جزو اراضي موقوفه محسوب گرديد. در قرون
اوليهي اسلامي اوقاف روند معمولي و عمومي خود را داشت، تا اينكه در نيمهي دوم قرن
چهارم هجري ديوان اوقاف ايجاد شد. اين ديوان نقشي مشابه وزارتخانه در سازمان اداري
امروز را داشت. از جمله وظايف ديوان مذكور كنترل و رعايت مفاد وقف نامهها در خصوص
چگونگي بهرهبرداري و نحوهي استفادهي اوقاف بود. اگر متولي وقف در اين زمينه
كوتاهي مينمود ديوان مزبور وقف را از او بازستانده و جبران خسارات را مطالبه
ميكرد.(2)
در دورهي سلجوقيان اوقاف گسترش نسبتا زيادي يافت و نظارت ويژهاي از طرف حكومت
مركزي بر اوقاف اعمال شد. در اين دوران، مخصوصا زماني كه خواجه نظام الملك نقش
وزارت را به عهده داشت موقوفات زيادي را به ويژه براي احداث، نگهداري و ادارهي
نظاميهها به وجود آورد.
در دوره مغولان به ويژه در اوائل تسلط آنان بسياري از املاك موقوفه مصادره و به
صورت املاك خالصهي دولتي درآمد. ولي پس از تشرف به اسلام خود مشوق اوقاف شدند، به
ويژه در دوران غازان خان كه موقوفات زيادي براي امور خيريه ايجاد شد. اهميت و وسعت
موقوفات به ويژه در دوران رشيدالدين فضل الله موجب شد تا تشكيلات منظمي براي
ادارهي موقوات و تحت نظارت قاضي القضات به وجود آيد. شرح و بسط بيشتر اوقاف اين
دوره را ميتوان در كتاب تاريخ مبارك غزاني ملاحظه كرد. بيشترين توسعهي اوقاف
مربوط به دوران صفويه است. در اين دوران شاهان صفوي به ويژه شاه عباس اول همهي
اموال، رقبات و املاك خالصه را وقف كرد.
به تبعيت از پادشاه
بسياري از حاكمان مناطق نيز املاك فراواني را در سر تا سر مملكت به صورت وقف در
آوردند. در اين دوران بسياري از املاك، وقف مقاصد خيريه مخصوصا وقف بقاع متبركه و
از همه بالاتر آستانهي امام رضا (ع) در مشهد و حضرت معصومه (س) در قم شد. شايد
بتوان گفت در زمان شاه عباس اول بيش از هر دورهي ديگري بر تعداد املاك موقوفه
اضافه شد. همچنين به دليل توسعهي فراوان اوقاف در زمان صفويه تشكيلات نسبتا وسيعي
براي ادارهي اوقاف ايجاد شد.(3)
در دوره نادر شاه، برخلاف گذشته اوقاف محدود شد؛ به گونهاي كه در سالهاي آخر
سلطنت نادر شاه، طي فرماني همهي اوقاف به صورت املاك خالصه در آمده و تحت عنوان
«رقبات نادري» در دفاتر مخصوصي ثبت شد. با توجه به اوضاع و احوال پيش آمده در اين
دوران برخي از متوليان نيز از فرصت استفاده كردند و به دليل فرصت طلبي يا عدم
موافقت با فرمان دولت، وقفي بودن املاك تحت توليت خود را انكار كردند و يا براي
جلوگيري از تصرف دولت به نام خود ثبت ميكردند. بنابراين از زمان نادر شاه حرمت و
قداست اوقاف و قبح موقوفه خواري از بين رفت و در واقع از آن تاريخ به بعد هيچ گاه
اوقاف عظمت و شكوه قبلي خود را باز نيافت.
بعد از برقراري مشروطيت نيز علي رغم ايجاد وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه
سياست خاص و سازندهاي دربارهي اوقاف به اجرا در نيامد. در سال 1330 قانون فروش
املاك موقوفه و در جريان اصلاحات ارضي اجارهي طولاني مدت 99 ساله پيش بيني شد كه
اين قوانين به دليل مخالفت رهبران مذهبي به صورت كامل به اجرا در نيامد و تنها
بهانهاي براي از بين رفتن تعدادي از اوقاف شد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در دي ماه 1363 قانون تشكيلات و اختيارات سازمان اوقاف
به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيد و نام آن به «سازمان حج و اوقاف و امور خيريه»
تغيير يافت ولي نقش، وظايف و تشكيلات آن به گونهاي كه با نيازها و تحولات جديد
سازگار باشد، تغيير چنداني نيافت.
طراحي اختصاصي قالب توسط گروه تبليغاتي ريحان به سفارش وقف؛ احسان ماندگار